من که هستم!

نیاوران- چهارراه مژده – نبش نجابت جو- پلاک ۳۵۲- طبقه ۴ شمالی

شماره مجوز ۶۰۵۶ -دکتر شکرالله عبدالله زاده

من که هستم

من که هستم برای خیلی از ما پیش اومده که دنبال خودمون می گردیم. بین خاطرات گذشته مون ، بین اتفاقات امروزمون. بین زندگی که دلمون می خواسته داشته باشیم و زندگی که الان داریم.

خیلی از وقت هایی که این روزها هم تعدادشان زیاد شده ، زندگی خیلی سخت شده. احساس خفگی و درد داریم. درد نه به معنای دردی که بشه با دارو و تجویز دکتر، درمان کرد. دردی که از حس گمشدن میاد. یه درد خفیف توی سر که دقیقا به قلب می رسه.

این ها احساساتی که میشه به زبان آورد. اما بخش بیشتر این دردها رو نمی شه گفت. این دردها ، وقتی بهش فکر می کنیم بیشتر میشه. خوب! نقطه مشترک خوبی داریم. برای اینکه بگم من هم مثل شما، خیلی وقت ها احساس سردرگمی می کنم. چند سوال بعد از این احساس به سراغ میاد. مثل اینکه:

” من کی هستم؟”

“چه کاری باید انجام بدم؟”

“این کار درستی هست یا نه؟”

“چه تصمیمی باید بگیرم؟”

” انتخاب خیلی سخته! چطور می تونم بهترین انتخاب رو داشته باشم؟”

” آیا تصمیمی که الان گرفتم درسته یا نه؟”

این ها و انبوه سوالهای دیگر که پیشت سرهم به ذهن و روح آدم سرازیر می شوند، هر روز .. هر روز تکرار می شن.

این احساسات رو بخواهیم در چند کلمه خلاصه کنیم ، می شه بگیم – بحران هویت- و یا – سردرگمی هویت- !

یه جور احساس گیجی و گنگی که آدم به دنبال خودش می گرده.

خیلی از افراد هستند که با این بحران کنار میان. دیگه اهمیت نداره چه فکری می کنند و چه حس بد یا خوبی دارند. اما اگه شما هم از اون دسته افرادی هستند که تصمیم گرفتید، از این حال ِ بد به حالِ خوب دست پیدا کنید، همراه من باشید

سردرگمی درباره اینکه من که هستم؟

برای پیدا کردن خودتون، باید دست به کار بشید. دست به شناخت بزنید. شناخت خود، بحث مهمی که باید ساعت ها  و روزها درباره اش به گفت و گو بشینیم. اما سعی می کنم به طور خلاصه بگم؛ بحران هویت ، یک مرحله از مراحل زندگی! مثل بقیه مراحل رشد شخصیتی می مونه. بالاخره یک روز سراغ یک انسان میاد. دیر یا زود داره اما هست! پس با آرامش بپذیرید که این حس ، خیلی طبیعی و برای همه ی افراد روی کره زمین به وجود میاد.

شما در این مسیر تنها نیستید!

بعد از اینکه تونستید به آرامش برسید، خوب ، الان می تونیم با هم چند کلمه درباره این موضوع صحبت کنیم.

مرحله ی گذر از بحران هویت را باید جدی گرفت. خیلی ها هستند که توی همین مرحله می مونند. مثل سوار آسانسور شدن می مونه. ممکن آسانسور در هر طبقه ای از کار بیفته. اما به احتمال خیلی زیاد شما در همون طبقه ای که دلتون بخواهد توقف می کنید. بستگی به خودتون داره.

اینو می تونم بگم که بیرون از آسانسور، یک دنیا جدید، یک طبقه ی جدید وجود داره. که منتظر شماست. پس نگران جزییات طبقه بعد نباشید. اون هم بخشی از زندگی می تونه باشه.

پیشنهاد می کنم اگه دلواپس و نگران هستید، حتما درباره احساس تون با یک شخص که مشاور خوبی می تونه باشه، صحبت کنید.

گاهی این جور افراد ، برای آدم چراغ راهنما می شن. مسیر مشخصه. اما شما سردرگمی . نمی دونی کی متوقف بشی و نمی دونی کی و چطور از کدوم مسیر بری! یک مشاور خوب ، به درستی می دونه چطور به شما راهنمایی و مشاوره بده. فقط کافیه شما تصمیم بگیری ، حالت خوب بشه.

خوش بین باشید

نکته ای که به نظر خیلی مهم میرسه ، احساس خوب داشتن و خوش بین بودن.

به دنیا خوش باشین. این موضوع مهمی که شما احساسات خوب را ببینید. درک کنید. لبخند بزنید و در نهایت آرامش به موضوعات بپردازید.

در مقاله های بعدی به شما کمک می کنیم ، در کنار هم به یک شناخت درست از خودمون برسیم.

من هم مثل شما، یکی از شما هستم که خیلی از وقت ها دچار همین بحران میشم. یک جور حالت فیدبک و برگشت داره! فرقی نمی کنی چند سالتون باشه ، چه جایگاه و مقامی داشته باشی، یا تحصیلاتت چقدر باشه! همه ی ما خیلی از وقتها یه پرسش های خصوصی ، از خودِ خودمون داریم.

پس می تونم بگم ، نگرانی شما رو به خوبی درک می کنم و همراهتون هستم..

مرکز مشاوره نیاوران – مشاوره تلفنی رایگان ۲۶۸۵۱۲۸۶
بحران هویت,بحران هویت در نوجوانان,بحران هویت در ایران,بحران هویت در جوانان,بحران هویت جوانان,بحران هویت در نوجوانی,بحران هویتی,بحران هویت قومی در ایران,بحران هویت در معماری,بحران هویت در معماری معاصر ایران,